بعد از دو روز گذشتن از عمل چشمام ،آنچنان چشمامنم به شوزش افتاد که گویی دو روز از شیمیایی شدنم گذشته باشد
و دکتر جانم گفتند این قضیه احتمالا تا یک ماه ادامه داشته باشد
خدا رو شکر!الان که یک هفته اش را سپری کردم ،گویی دوباره متولد شده ام
دائما بشکن و بالا می اندازم
الا الخصوص که عملم با تمام شدن درسم همراه شد...
الان روز نهم هم گذشت و من بعد از کمی ارام شدن چشمانم ،سریعا انها را به کار گرفتم :
امروز گردو ها در باغ قاق شده بودند و من به اتفاق پدرم با چوب به جان درخت های بیچاره افتادیم و د بزن
و من از لابلای شاخ و برگ های پاییزی گردو ها ی به زمین افتاده را سوا می کردم و در سطل می انداختم!
و کار چشمان صفر کیلومترم پیدا کردن گردو های پوست-سبز از لابلای برگ های سبز بود
که از عهده اش خوب بر امدم
امروز خیلی خوشحال بودم:
تولد چشمام با تولد پاییز یکی شد
.
.
.
کلوان/پاییز 88
و دکتر جانم گفتند این قضیه احتمالا تا یک ماه ادامه داشته باشد
خدا رو شکر!الان که یک هفته اش را سپری کردم ،گویی دوباره متولد شده ام
دائما بشکن و بالا می اندازم
الا الخصوص که عملم با تمام شدن درسم همراه شد...
الان روز نهم هم گذشت و من بعد از کمی ارام شدن چشمانم ،سریعا انها را به کار گرفتم :
امروز گردو ها در باغ قاق شده بودند و من به اتفاق پدرم با چوب به جان درخت های بیچاره افتادیم و د بزن
و من از لابلای شاخ و برگ های پاییزی گردو ها ی به زمین افتاده را سوا می کردم و در سطل می انداختم!
و کار چشمان صفر کیلومترم پیدا کردن گردو های پوست-سبز از لابلای برگ های سبز بود
که از عهده اش خوب بر امدم
امروز خیلی خوشحال بودم:
تولد چشمام با تولد پاییز یکی شد
.
.
.
کلوان/پاییز 88
azizam tabrik migaam , tavalodo cheshaat mobarak, rahaat amal kardi ? khoda ro shokr ke rahat shodi , be mahaam tosiyee mikoni ? :D
پاسخحذفmiboosameto kheili movazebe khodet bash
saemeh